مشخصات و معیارهای فضاهای مسکونی
شهرها در واقع سکونتگاه های بزرگی هستند که از ترکیب متراکم واحدها و محله ها و نواحی مسکونی پدید ما آیند. هر محله یا ناحیه مسکونی بنا به ویژگی های خود از دیگری بازشناخته می شود. ویژگی های تاریخی و بافت کالبدی و اجتماعی، محلات مسکونی را از یکدیگر متمایز می کند. هر یک از نواحی مسکونی، یک واحد شهری را تشکیل می دهد. گاهی ممکن است هر محله، چند زیر محله داشته باشد. در سازمان بندی محله های قدیمی شهرهای ایران، زیرمحله ها، گذر خوانده می شدند. و واحدهای کوچکتر آن را پاتوق می نامیدند.
واحدهای همسایگی
گاهی واحد همسایگی همان مفهوم محله را دارد. ولی از نظر بسیاری از جامعه شناسان شهری، واحدهای همسایگی به طور کامل دارای ویژگیهای اجتماعیِ محله نیستند و واحد همسایگی بیشتر یک مفهوم شهرسازی است چرا که محله دارای مفاهیم تاریخی، کالبدی و اجتماعی خاصی است که با مفهوم واحد همسایگی تفاوت ماهوی دارد. مفهوم واحد همسایگی حدود صد سال پیش در شهرسازی اروپا رایج شد و با طرح های جامع شهری وارد ایران شد.
در طرح جامع تهران مصوب ۱۳۴۷، بیان شده که واحد همسایگی یک مجتمع زیستی است که متشکل از حداکثر ۱۰۰۰ خانوار یا چهار تا پنج هزار نفر جمعیت، که در فضایی به شعاع ۵۰۰ متر با وسعتی در حدود ۷۵ هکتار اسکان یافته اند.
در طرح آماده سازی زمین، تعریف ارائه شده از سوی وزارت راه و شهرسازی به شرح زیر است: واحد همسایگی یا مجموعه های مسکونی حداکثر تا ۲۰۰ واحد برای اراضی تا ۵۰ هکتار و ۳۰۰ واحد برای اراضی بیش از ۱۵۰-۵۰ هکتار و ۴۰۰ واحد برای اراضی بیش از ۱۵۰ هکتار مورد مطالعه و طراحی قرار گیرند. در این تعریف، واحد همسایگی به عنوان مبنای طراحی شهری و تنظیم فضاهای عمومی و ارتباطی معرفی شده است.
تاریخچه واحدهای همسایگی
تونی گارنیه در طراحی شهر صنعتی و ابنزر هاوارد در ایده باغشهر، به ایجاد مجموعه هایی از اماکن مسکونی حول یک مدرسه ابتدایی گرایش داشتند. این فکر، نخستین بار توسط آلفرد پوشمن در سال ۱۹۱۱ در کتاب توسعه زمین مسکونی شهر، مطرح شد. ولی اصطلاح واحد همسایگی نخستین بار توسط کلرنس پری مطرح شد و در طرح منطقه شهری نیویورک به عنوان ابزاری اجتماعی برای مواجهه با بی انتظامی و بی قوارگی شهری نیویورک و نیز مقابله با ترافیک آزار دهنده و تأمین ایمنی برای نواحی مسکونی به کار گرفته شد.
همزمان با کلرنس پری، کلرنس اشتاین و هنری رایت در شهرک رادبرن، ایده واحدهای همسایگی را به کار بستند. این شهر برای اسکان جمعیت ۲۵ هزار نفر، طراحی شده بود و بیشتر خوابگاهی برای اهالی نیویورک به شمار می رفت. این شهر از سه واحد همسایگی هر کدام با ۷۵۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر جمعیت تشکیل می شد و در مرکز هر کدام، یک دبستان به گونهای که حداکثر فاصله آن تا خانه ۸۰۰ متر باشد، قرار میگرفت. مرکز اصلی فرهنگی شهر، یک دبیرستان بود که در مرکز شهرک قرار داشت و مرکز خرید منطقهای در حاشیه شهر در نزدیکی جادهای که به نیویورک متصل میشد قرار داشت.
ایده واحدهای همسایگی در سال ۱۹۳۰ در طراحی نواحی مسکونی شهرهای انگلستان به کار بسته شد. در طرح لندن ۱۹۴۳، واحدهای همسایگی جمعیت ۶۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ نفر پایه برنامه ریزی لندن ۲۰۰۰، شد. در طراحی شهرهای جدید انگلیس هم واحدهای همسایگی با جمعیتی حدود ۸-۵ هزار نفر ملاک عمل قرار گرفت.
مشخصات واحدهای همسایگی
واحد همسایگی کوچکترین واحد شهری است که خدمات اساسی اجتماع محلی را تأمین می کند. بنابراین واحد همسایگی یک مجتمع زیستی یکپارچه طراحی شده در شهر است که کوچکترین جزء اسکان یافته شهری است. اندازه آن هم معادل محدوده تحت پوشش یک مدرسه ابتدایی است و از امکانات یک مرکز مذهبی (مسجد) و تعدادی مغازه برای تهیه مایحتاج روزمره و زمین بازی کودکان برخوردار است.
اصول پایه طراحی واحدهای همسایگی
اندازه | اندازه هر واحد همسایگی معادل شعاع یک دبستان با ۴۵۰ تا ۶۵۰ دانشآموز است که ۴۰۰ نفر را فرامیگیرد. این جمعیت نیازمند حدود ۲۰ مغازه است. |
وسعت | اساس واحد همسایگی، حرکت پیاده است. معیار قابلقبول برای دسترسی پیاده بین ۸۰۰-۴۰۰ متر و به طور متوسط ۵۰۰ متر است. لذا وسعت واحد همسایگی دایرهای به شعاع ۵۰۰ متر معادل ۱۰۰ هکتار است. |
جمعیت | – در تراکم کم: ۵۰-۴۰ نفر در هکتار، جمعیتی معادل ۵-۴ هزار نفر، یک دبستان
– در تراکم متوسط با ۱۰۰ نفر در هکتار، جمعیتی بالغ بر ۱۰ هزار نفر، دو دبستان – در تراکم بالا با ۲۰۰ نفر در هکتار، جمعیتی بالغ بر ۲۰ هزار نفر، چندین دبستان |
محدوده | هر واحد همسایگی از چهار طرف به خیابان های اصلی شهر محدود است و ترافیک سواره از طریق خیابانهای فرعی به داخل مجموعه راه مییابد. واحد همسایگی در داخل بافتهای شهری به صورت سوپر بلوک درون چارچوب راه های شریانی قرار می گیرد. به همین علت گاهی به آنها بلوک ساختمانی پایه می گویند. |
انواع فضاهای باز محلی نیز به دستههای زیر قابل تقسیم است:
دسته اول | زمین های مورد استفاده برای کودکان یک تا شش ساله و برای ۶۰-۳۰ خانوار از ساکنان در یک یا کوچه یا بلوک در نظر گرفته می شود. هر زمین بین ۲۵۰۰-۱۵۰۰ مترمربع وسعت دارد. |
دسته دوم | زمین های بازی برای کودکان ۱۴-۶ ساله است که در هر بخش از محله (تحت عنوان زیر محله) یک زمین در این دسته قرار دارد. فاصله آنها تا واحدهای مسکونی ۴۰۰ متر است. معیار استقرار این زمینها شبیه به معیار استقرار مدارس است.
به عنوان یک قاعده کلی تهیه زمین بازی برای کمتر از ۳۰۰ کودک عملی نیست و برای ۱۲۰۰ کودک، هم نیاز به بیش از یک زمین است. حداقل اندازه زمین بازی کودکان ۳ هکتار میباشد. |
دسته سوم | زمین های بازی برای یک ناحیه (محله بزرگ یا برزن) مسکونی متشکل از سه تا شش واحد همسایگی است. این فضا برای هر ناحیه حدود ۱۵ هکتار است. |
معیار واحدهای همسایگی
مفهوم واحد همسایگی از نظر کلرنس اشتاین که اولین بار در طرح رادبرن به کار گرفته شد به صورت زیر است:
مهد کودک و آمادگی | برای هر ۲۵۰ کودک و ۸۰۰ خانوار در شعاع ۴۰۰ متری
هر واحد همسایگی: چهار مهد کودک |
|
مدرسه یا دبستان | برای هر ۶۰۰ کودک و ۱۰۰۰ خانوار در فاصله ۸۰۰ متری
حداقل دو دبستان (دخترانه- پسرانه) در هر واحد همسایگی |
|
دبیرستان | برای ۱۵۰۰ نوجوان و ۶۴۰۰ خانوار در فاصله ۳۰۰ متری
برای دو واحد همسایگی، یک دبیرستان که در فصل مشترک آنها قرار میگیرد، چهار دبیرستان |
نکته: طرح کلرنس پری و کلرنس اشتاین در اساس مشابه است ولی پری حداکثر مسافت از خانه تا محله را ۴۰۰ متر می داند.
اندازه های گوناگون واحد همسایگی
زیر واحد همسایگی | جمعیت:۲۰۰ نفر
وسعت: ۱۶ هکتار مرکز: مسجد و مدرسه. مغازه |
واحد همسایگی | ۴-۳ زیر واحد همسایگی
جمعیت: ۸-۶ هزار نفر وسعت: ۵۲ هکتار مرکز: تجاری، آموزشی، خدماتی |
محله | دو واحد همسایگی
جمعیت: ۱۲۰۰۰ نفر وسعت: ۱۱۲۴ هکتار مرکز: آموزشی، تجاری، خدماتی |
ناحیه مسکونی
مهم ترین نقد واحد همسایگی، معیارهای مربوط به استقرار تسهیلات شهری در واحد همسایگی بوده است که موجب به وجود آمدن مفهوم ناحیه شهری شده است. ناحیه مسکونی از چند واحد همسایگی همجوار است که همگی از تسهیلات و خدمات مرکز ناحیه بهرهمند می گردند. همین طرز تفکر تحت عنوان همستان مسکونی در شهر جدید رانکورن و طرح شهر جدید واشنگتن استفاده شد.
این فکر برای اولین بار توسط انگلهارت در سال ۱۹۶۴ مطرح شده و به عنوان واحدی بزرگتر از واحد همسایگی در برنامه ریزی شهری ملاک عمل قرار گرفت. مبنای یک ناحیه مسکونی، یک دبیرستان است که برای حوزه جمعیتی و وسعت فضایی بیشتر از یک واحد همسایگی تا شعاع سه کیلومتری در نظر گرفته می شود.
هر چهار واحد همسایگی با حداقل ۲۰ هکتار جمعیت به یک دبیرستان نیاز دارند. چنین تجمعی از واحدهای همسایگی، یک همستان را به وجود می آورد. ناحیه مسکونی یک واحد کارامد و سرزنده و قابلیت برای برنامه ریزی است که محله های جدید شهری را در مقیاس بزرگتر تشکیل می دهد.
جمعیت یک ناحیه شهری، بر حسب تراکم واحدهای همسایگی از ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار نفر خواهد بود که معادل یک شهر کوچک است. چنین الگویی با ساختار شهرها و سیستم تشکیل بازارچه های خیابانی در ایران تطابق دارد.
مسکن را می توان از دیدگاه اجتماعی و جمعیتی به سه دسته تقسیم کرد: تک خانواری، چند خانواری و مجتمع مسکونی.
مسکن ویلایی اغلب در بخش های اعیان نشین شهر، بخش مرکزی شهرها و نیز بخش های حاشیه ای محل سکونت مهاجران دیده می شود. خانه های نیمه مستقل در بخش های میانی شهرهای ایران ساخته شده است. خانه های آپارتمانی معمولاً دارای خصوصیات اجتماعی و فرهنگی ویژه ای هستند که از آن به عنوان شیوه زندگی شهری یاد می شود. به آپارتمانهای بلند مرتبه بیش از ده طبقه هم اصطلاحاً برج می گویند. این نوع برج ها معمولاً در نواحی از شهر که قیمت زمین بسیار بالاست ساکن می شوند.
تراکم مسکونی
تعداد جمعیت ساکن در اراضی یک شهر بر حسب هکتار را گویند. برای اندازه گیری تراکم مسکونی شهرها، دو تعریف وجود دارد. تراکم مسکونی خالص و تراکم مسکونی ناخالص.
تراکم مسکونی خالص عبارت است از محاسبه نسبت میان ساکنان شهر و مساحت زمینی که به واحدهای مسکونی اختصاص دارد، بر حسب نفر در هکتار.
تراکم مسکونی ناخالص نیز عبارت است از محاسبه نسبت تعداد ساکنان در هر ناحیه، به سطح کل اراضی مسکونی. در این محاسبه سطح نواحی مسکونی شامل سطح خالص اراضی مسکونی به اضافه شبکه دسترسی و اراضی خدمات عمومی وابسته به ناحیه مسکونی است. به عبارتی سطح ناخالص مسکونی برابر است با سطح کل یک محله مسکونی یا ناحیه مسکونی.
نکته: تفاضل تراکم مسکونی خالص و ناخالص، بیانگر میزان فضاهای عمومی و تسهیلات شهری در نواحی مسکونی یک شهر است و به طور مستقیم حاکی از کیفیت زندگی و سکونت در شهرهاست.
تراکم مسکونی ناخالص بر اساس نفر در هکتار را می توان به دسته های زیر تقسیم کرد
تراکم کم | خانه های مسکونی تک خانواری یک یا دو طبقه
خانه های به وسعت بیش از ۲۰۰ مترمربع تراکم مسکونی ناخالص کمتر از ۱۰۰ نفر در هکتار |
تراکم متوسط | آپارتمانی دو تا چهار طبقه
جمعیت ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر در هکتار |
تراکم زیاد | آپارتمانی چهار طبقه
جمعیت ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر در هکتار |
سرانه مسکونی
مقدار زمین مسکونی است که به طور متوسط، سهم هر یک از ساکنان شهر می شود. مقیاس اندازه گیری سرانه مسکونی، مترمربع است.
سرانه مسکونی ناخالص عبارت است از سهم هر یک از افراد ساکن در شهر از اراضی ناخالص مسکونی که شامل سطح اراضی مسکونی، و کاربری های وابسته به ناحیه مسکونی می شود. سرانه مسکونی خالص عبارت است از افراد ساکن در شهر از اراضی خالص مسکونی.
نکته: رابطه سرانه و تراکم مسکونی غیرمستقیم است. به گونه ای که در تراکم کم، معمولاً سرانه مسکونی زیاد است و بالعکس. بنابراین:
میزان تراکم (نفر در هکتار)× میزان سرانه (مترمربع)=یک هکتار
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری
منبع: کتاب مباحث تخصصی برنامه ریزی شهری برنامه ریزی منطقه ای و مدیریت شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مطلب ” نظام مراکز شهری” ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید