فضای عمومی و فضای خصوصی | فضای جمعی در محله
شهرگرایی خُرد: طراحی و ایجاد محله ها و مجتمع های زیستی کوچک مقیاس به دنبال خلق دوباره شهر کوچک. فضای عمومی اهمیت زیادی در طراحی آن ها دارد. ایجاد اجتماع منسجم محلی و حس تعلق به آن، تنوع در کاربری ها، مشارکت ساکنین، ایجاد حس مکان و … از اهداف ساخت این محله هاست. این شیوه در انگلستان مطرح شد.
در آمریکا هم نوشهرگرایی در واکنش به گسترش افقی در حومه شهرها با روندی مشابه شهرگرایی خُرد مطرح شد. این نوع محله ها باید مرکز و لبه داشته باشند و توجه به فضای عمومی از اهداف آن ها است.
اگر دهکده های شهری (شهرگرایی خُرد) دهکده هایی در شهرهای بزرگ هستند ساخت و سازهای نوشهرگرایی شهرک های کوچکی در وسط حومه های در حال گسترش هستند.
روند دیگر در انگلستان، ایجاد مجتمع های زیستی جدید کوچک و مستقل توسط بخش خصوصی بود. ایجاد حس محله، محدوده کالبدی متمایز، تامین خدمات و فرصت های شغلی، جمعیت کافی برای پشتیبانی یک مدرسه ابتدایی و … از اهداف آن بود.
مامفورد معتقد بود تنها روش در برابر رشد نابه هنجار شهرهای بزرگ و ایجاد یکپارچگی در آنها استفاده از محله است. طرفدار نظریه “برنامه ریزی از طریق محله ها” بود. این نظریه به دلیل تاکید بیشتر بر محیط کالبدی نسبت به محیط اجتماعی مورد نقد قرار گرفته است.
یکی از دلایلی که باعث تاکید مجدد بر محله شده نظریه شهر سبز و ساخت و ساز متناسب با محیط زیست، دستیابی به شکل های پایدار شهری و کاهش وابستگی به خودرو و … بوده است.
نیویورک طرح شطرنجی دارد.
توینس، دورکیم، زیمل و ورت با طرح دیدگاه “اجتماع منسجم از دست رفته” معتقد بودند زندگی شهری امروز با زندگی در اجتماع منسجم محلی هم سنخ نیست. جیکوبز و گنز با دیدگاه “اجتماع منسجم محلی نجات یافته” معتقدند وجود گروه های منسجم در دهکده های شهری امکان پذیر است.
ورود و خروج از دوران صنعتی منجر به تحولات اجتماعی و متلاشی شدن اجتماعات منسجم محلی شد و از آنجا که پراکندگی اجتماعی بصورت فضایی بود (به واسطه رشد حومه های شهری و …) راه حل های این مسئله هم باید فضایی می بود: تجمع مردم در محله هایی مشخص حول مرکزی به نام نهادها و فضاهای عمومی. ریشه طراحی شهری مدرن در ایجاد چنین محلاتی است.
کسب هویت اجتماعی فرآیندی است که به طور نظام مند رابطه تشابه و تفاوت را در سه حالت برقرار میکند: رابطه بین افراد، رابطه بین گروه ها، رابطه بین فرد و گروه. از ابعاد مهم هویت اجتماعی بعد فضایی آن است یعنی فرد با مصرف فضا رابطه تشابه و تفاوت با سایرین را تعریف می کند، خود را با برخی هم سنخ و با برخی متمایز می داند و … محله هایی که مرز و محدوده و هویت مشخص دارند بستری آماده برای ایجاد تفاوت و تشابه فراهم می کنند و با موفقیت می توانند باز تولید و رشد کنند یعنی محله می تواند دنیای کوچکی باشد که در آن فرآیند هویت یابی طی می شود. فضای عمومی محله ها بعنوان وسیله ای برای ایجاد هویت و تمایز محله استفاده می شود.
محله ها در سطح میانی عمل می کنند: برای ساکنین نیمه خصوصی و برای غریبه ها عمومی هستند.
دو ویژگی کلیدی برنامه ریزی محله ای: مرکز مشخص- مرز و محدوده مشخص
از دلایل ایجاد مفهوم شهرگرایی خُرد: گذر از فردگرایی (در قرن ۱۹ بواسطه صنعتی شدن، سرمایه داری، روابط غیر احساسی مبتنی بر پول و عقل و …) به کل گرایی (در اواخر قرن ۲۰ ناشی از پست مدرنیسم و توجه آن به عرصه عمومی برای تعاملات افراد)
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری
منبع: کتاب مجموعه مباحث مشترک برنامه ریزی و طراحی شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مطلب ” فضای عمومی و فضای خصوصی | فضای جمعی در محله ” ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید