درآمدی بر پایه های نظری و گونه بندی نظریه های برنامه ریزی با تأکید ویژه بر برنامه ریزی شهری
با توجه به تاثیر دیدگاه های شناخت شناسنامه بر چارچوب های نظری و عملی برنامه ریزی، و ضمن تفاوت گذاشتن بین نظریه، مفهوم و رهیافت برنامه ریزی، در این نوشتار کوشش شده است که پس از مرور جایگاه شناخت شناسنامه و نظری برنامه ریزی، ابتدا گونه بندی های موجود و رایج برنامه ریزی مرور گشته و سپس یک گونه بندی جامع از نظریه های برنامه ریزی و رهیافت هایی همخوان با آنها پیشنهاد گردد.
در پی مرور ادبیات گسترده برنامه ریزی و با تاکید بر برنامه ریزی شهری، امکان آن فراهم شد که گونه بندی های موجود از نظریه ها و رهیافت های برنامه ریزی را در سه دسته جای داد.
دسته نخست در بر دارنده چهار روایت متفاوت نظریه های دو سطحی برنامه ریزی است. دسته دوم، دو شکل متفاوت گونه بندی چهار گانه نظریه های برنامه ریزی، و دسته سوم یک گونه بندی پنج گانه از نظریه های برنامه ریزی را در بر می گیرد. با توجه به گونه بندی های موجود و ضمن مرور حجم گسترده متون نظری برنامه ریزی، امکان نهادن نظریه های برنامه ریزی و رهیافت های هم خوان با آنها در یک دسته بندی جامع نگر سه گانه فراهم شد.
در دسته نخست، نظریه ها و رهیافت های قراردادی برنامه ریزی، که در جوامع گوناگون مورد پذیرش قرار گرفته و به شیوه رایج کار بست برنامه ریزی تبدیل و به عمل برنامه ریزی نزدیک شده اند، قرار می گیرند. دسته دوم را می توان تحت عنوان “نظریه های ریشه ای یا بنیادی برنامه ریزی” و دسته سوم را نظریه های نوین یا نظریه های که از اوایل دهه ۹۰ میلادی به این سو پدید آمده اند، مطرح نمود.
آنچه از مرور نظریه ها و رهیاقت های برنامه ریزی، به ویژه برنامه ریزی شهری ، می توان نتیجه گرفت آنست که نظریه پردازی برنامه ریزی با وجود ابهامات. آشفتگی های نظری و گونا گونی دیدگاه ها، پایه های شناخت شناسی و نظریه ها، هنوز به پایان راه خود نزدیک نشده است.
دیدگاهتان را بنویسید