تدبیر چارچوب مدیریت دانش برای سیاست گذاری یکپارچه در کلان شهر تهران
توجیه ضرورت سیاست گذاری یکپارچه در شهرها، وجود عرصه های موضوعی سیاست گذاری و نیز سیاست گذاران چندگانۀ درگیر در برنامه ریزی و سیاست گذاری کلان شهری و تولید سیاست های غیر یکپارچه و ناهماهنگ است. چنین سیاست هایی به عناصر و مسیرهایی غیریکپارچه و چندپاره، ناهماهنگ، متناقض و رقابتی می انجامند. منبعی مهم برای تنظیم ساز و کارهای مناسب برای دستیابی به یکپارچگی و به پیامدهای مثبت آن، دانش و مدیریت دانش است، با این توجه که یک چالش اصلی سیاست گذاری کلان شهری نبود اطلاعات مناسب، کامل، در دسترس و یکپارچه و وجود نامعلومی هایی است که سیستم مورد تصمیم گیری و سیاست گذاری را احاطه میکند.
هدف این مقاله، ردیابی ابعاد یکپارچگی در سیاست گذاری کلان شهر تهران، به منظور کمک به تدبیر چارچوبی انگاشتی برای تسهیل اثر مدیریت دانش در دستیابی به سیاست گذاری یکپارچه –در برابر سیاست گذاری بخشی، پاره پاره و غیر یکپارچه است و برای دستیابی به آن روشی با مسیر دوگانۀ توصیفی- تحلیلی با ردیابی چگونگی یکپارچگی در سیاست گذاری و تحلیلی- تجویزی بهمنظور ارتقای یکپارچگی اطلاعات، دانش و سیاست گذاری، اختیار شده است.
ارزش این مقاله کوشش در پرداختن به و به کارگیری هر دو انگاشت اصلی این مقاله، یعنی “مدیریت دانش” و “سیاست گذاری یکپارچه” و نیز اتصال این دو در برنامه ریزی کلان شهرهایی چون کلان شهر تهران که پیشینه ای– چه پژوهشی و چه سیاست گذاری– در این زمینه ندارند، است.
دیدگاهتان را بنویسید