مکتب فرامدرنیسم (پست مدرنیسم)
در حقیقت واژه پست مدرن، در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ برای مشخص کردن گرایش های ادبی جدید به کار می رفت. مکتب فرامدرنیسم کوشید خود را از آثار ادبی دوره جدید متمایز سازد. در دهه ۱۹۷۰ پست مدرن به شعاری با بار عاطفی و لحن سیاسی صریح بدل شد و پیروان آن دو جبهه از این واژه استفاده کردند. در یک طرف نو محافظه کاران بودند که می خواستند خود را از شر محتویات به اصطلاح مخرب «فرهنگ بیگانه و متخاصم» برهانند و به سنت های بازیافته روی آوردند و در طرف دیگر برخی از منتقدان رشد اقتصادی بودند که در نظر ایشان ساختمان نوین معماری مدرن، مظهر نابودی و برخاسته از مدرنیزاسیون (نوگرایی) بود. بدین ترتیب از معماری مدرنیسم به دلایلی چون تبدیل شهرها به قوطی کبریت بی روح و بدون ارتباط با محیط، وجود برج های اداری، فروشگاه های بزرگ و غول آسا، بناهای پر هیبت، دانشگاه ها و مراکز کنفرانس، وجود ساختمان های بساز و بفروشی، انسان ستیزی و نبود مدنیت در شهرک های اقماری، تولید انبوه خانه ها شبه سنگ با بال های شیب دار و سر انجام احداث خیابان های جدید که بافت سنتی شهرها را از بین می برند، انتقاد شد.
برنامه ریزان شهری چون گدس و مامفرد نخستین کسانی بودند که مکتب معماری مدرن را مورد انتقاد قراردادند. آنان در رویارویی با چارچوب نظری مدرن (مسکن، کار، رفت و آمد و اوقات فراغت)، مطالعات شهری را مطرح و شهرها را در قالب مفاهیمی چون خوشه های شهری، جابجایی جمعیت و مسکن بررسی کردند. به دنبال این انتقادها، وان آیک (Won Eak) نیز با طرح مباحث مردم شناسی و طراحی شهری و معماری از این مکتب به دلیل یکنواختی و بی هویتی کالبدی آن انتقاد کرد. در طرح های دیگر این گروه، بر توپوگرافی و احیای بافت های موجود شهرها تأکیدی خاص شده است؛ بدین ترتیب مکتب فرامدرنیسم پا به عرصه وجود گذاشت. بزرگ ترین نقاد مکتب مدرنیسم چارلز جنکس (Charles Jencks) است. وی در کتاب «زبان معماری فرامدرن، مدرنیسم را به دلیل تک ظرفیتی و تهی بودن از سطوح معنایی یا مفاهیم ماورای طبیعی سرزنش می کرد. وی به جای مدرنسیم ، ترکیبی از عناصر جدید و سنتی را با مفاهیم هنری بومی و هنر متعالی در ساخت و سازهای شهر پیشنهاد می کند.
پست مدرنیسم فرزند ناخلف مدرنیسم و عصر روشنگری است. مدرنیسم به دنبال رنسانس، رفرم و اومانیسم شکل گرفت. کانون توجه دوران مدرن فرزانگی انسان و عقلانیت آن بود. در چنین فضایی موج انتقادات سهمگین کارل پوپر، لاکاتوش پل فایرابند، تامس کوهن، میشل فوکو، ژاک دریدا، لیوتار و دیگران به مدرنیسم و مبنای روش شناختی آن (پوزیتیویسم) به شکل گیری پست مدرن منجر شد. پست مدرنیسم از دل مدرنیسم بیرون می آید و هر دو در پی نو گرایی هستند. مدرنیسم این نوگرایی را با تخریب و نو سازی دائمی (تغییر از بیرون) دنبال می کند، اما پست مدرنسیم به دنبال تغییر از درون است (توسعه درونزا).
بدین ترتیب در دهه ۱۹۶۰ نقد عقل گرایی کارکردی، بناهای هم شکل و انبوه، انداموارگی بافت شهری و وداع با برنامه ریزی به مفهوم متداول آن رواج یافت. در عوض تقویت تکثرگرایی، تنوع طلبی، رد نظریه های فراگیر، تکیه بر واقعیت بی نظیر اوج گرفت. محصول این رویکرد پست مدرنیستی، طراحی مشارکتی، توجه به علوم اجتماعی، استفاده از نمادهای تاریخی و احیای بناهای تاریخی در برنامه ریزی شهری بود. شاخصترین جهتگیری ارزشی در دوران پست مدرن عبارت است از این اعتقاد عمومی که هرکس باید بتواند آن گونه باشد که میخواهد.
به طور کلی سه اصل وحدت بخشنده به مکتب فرامدرنیسم عبارت است از
- حقوق بشر
- دموکراسی
- بازار آزاد
به طور خلاصه می توان محورهای فکری پست مدرن را در موارد زیر برشمرد
- نسبی گرایی (در برابر مطلق گرایی و حقانیت مدرنیسم)
- گفتمان
- تکثر جهان (کثرت گرایی، در برابر وحدت و یگانگی اجتماعی مدرنسیم)
- مشارکت اجتماعی
- تساهل و تسامح (در برابر تعصب مدرنیسم)
- فردباوری
- نوع دوستی، محبت مهربانی
- قانون مداری
- حفظ محیط زیست و توسعه پایدار
- احترام واقعی به بشر (حقوق بشر)
- مخالف هرگونه نژادپرستی یا فرهنگ و تمدن پرستی
- پیچیدگی و تضاد
- ابهام
- نظم در بی نظمی
- هم جواری تضادهای توافق یافته
در پست مردن با موارد زیر مواجه می شویم
- در مدرنسیم، ثروت با سرمایه تعریف می شود و در پست مدرنیسم با اطلاعات
- در مقابل توجه مدرنسیم به مسکن (زندگی)، پست مدرنیست ها معتقدند شهر محل «بودن» و «هستن» و زیست است و صرفاً محلی برای سکونت نیست.(برگرفته از تفکر هایدگر)
- در پست مدرنیسم مکان اقتصاد مهم نیست. میزان آن مهم است. تعصبات از بین می رود و فرا ملیتی فکر می شود.
- در پست مدرنیسم بسیاری از مفاهیم تغییر می کند: تعریف پول عوض می شود و اعتبار اهمیت می یابد.
- پست مدرن با تفکرات فراملیتی در صدد ایجاد شبکه جهانی بر می آید که در آن هیچ کس بیگانه نیست.
- جهانی شدن (Globalization) مطرح می شود :جهانی اندیشه کنیم و محلی عمل کنیم.
- شکل گیری مفاهیم توسعه پایدار و مفهوم توسعه در مقابل رشد از تفکرات پست مدرنیسم است. (توسعه پایدار: شناخت ظرفیت های محیطی، بهره مندی از محیط بر اساس ظرفیت ها و استفاده از تکنولوژی منطبق با محیط)
- عمده مشخصه اجتماعی پست مدرن، مشارکت است. برنامه ریزی از بالا رد می شود و برنامه ریزی از پایین به بالا مطرح می شود.
- در پست مدرنیسم تک تک انسان ها ارزش پیدا می کنند و می توانند اندیشه کنند.
- مدرنیسم، زمان حاکمیت «منطق» بود و پست مدرنیسم زمان حاکمیت «عقل ها» ست.
- در ارتباط با معماری تقلید از فرم های گذشته با استفاده از تکنولوژی روز مطرح می شود.
- در مقابل هندسه اقلیدسی مدرن، نظم غیر اقلیدسی مبتنی بر هندسه فرکتال مطرح می شود. نظم پیچیدهای که در آن اجزای تشکیل دهنده، همان نظم کل را دارند.
اصول پست مدرنسیم عبارتاند از:
- کثرتگرایی
- گفتمان
- قانون گرایی
- مشارکت
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | سیر اندیشه ها در شهرسازی | طراحی شهری
منبع: جزوه سیر اندیشه ها در شهرسازی
انتشار مقاله مکتب فرامدرنیسم (پست مدرنیسم) با ذکر منبع بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید