دلایل وجود شهر
شهر به عنوان مرکز اداری و نظامی برای کنترل مملکت، به عنوان محلی با برج و بارو برای حمایت در مقابل مهاجمین، به عنوان مرکز تشکیل فرهنگ و تمدن و بالاخره به عنوان محل تجارت و تمرکز فعالیت های اقتصادی، مفاهیمی است که در دوره های مختلف تاریخ، دلایل برتر اثبات وجود شهر به حساب می آمده است. ولی شهرها خاصیت مشترکی دارند و آن تمرکز افراد در یک فضا برای برآوردن خواسته های مشترکشان است. بنابراین تفاوت خواسته های مشترک افراد در دوران گوناگون تاریخ است که باعث پیدایش نظریه های مختلف درباره دلایل به وجود آمدن شهر شده است. یکی از این خواسته های مشترک مذهب بوده است که باعث ایجاد شهرهای بسیاری شده است؛ برای مثال، فوستل دوکولانژ مورخ فرانسوی معتقد است که شهرهای قدیمی را نباید با شهرهای جدید مقایسه کرد. در زمان قدیم برای ایجاد شهرها احتیاج به وقت بسیار زیاد و افزایش جمعیت نبوده است، چنانچه غالباً شهری کامل را در یک روز بنا می کردند. برای احداث شهر، نخست مدینه باید تأسیس می شد و این امر معمولاً وقت بسیار لازم داشت. لیکن به محض اینکه بین تریپوس ها در اتحاد و اشتراک مذهب موافقت حاصل می شد، بلافاصله شروع به احداث شهر می کردند تا مرکزی برای آن مذهب مشترک ایجاد کنند، که البته این کار نیز از جمله مراسم دینی به شمار می رفت. بنابراین شهر در زمان قدیم به مکانی اطلاق می شد که با حدی مقدس محدود و خانه های آن گرد پرستشگاهی بنا شده باشد.
معهذا در عصر حاضر دلایل برتر برای اثبات وجود شهر دلایل اقتصادی است.
نظریه پل سینجر برای وجود شهر
پل سینجر معتقد است که برای درک مسئله پیدایش شهر، ابتدا باید تفاوت و رابطه شهر و روستا را بررسی کرد. بدین ترتیب که روستا در ارتباط با طبیعت قرار دارد و از آن احتیاجات اولیه و معیشتی خود را فراهم کند. بنابراین، روستا خودکفاست، به عبارتی وجود آن در برآوردن نیازهای اولیه خود به شهر بستگی ندارد. در صورتی که شهر به عنوان مرکز طبقه حاکم و مقر قدرت، برای رفع نیازهای اولیه خود، محتاج به روستاست. در این صورت شهر زمانی میتواند وجود داشته باشد که نیروهای تولیدی در روستا تا آن حد تکامل یابد که روستا قادر باشد بیشتر از حد نیاز خود تولید کند.
ولی تنها تولید مازاد برای ایجاد شهر کافی نیست، بلکه باید روابطی به وجود آید تا جریان مداوم انتقال مازاد مذکور از روستا به شهر تضمین شود. پل سینجر میگوید که وجود جامعه طبقاتی است که موجب تداوم انتقال مازاد از روستا به شهر می شود. به عبارتی دیگر، در جامعه ای که مساوات و عدالت اجتماعی وجود دارد و همه به طور یکسان و مشابه در تولید و تصاحب محصول شرکت می کنند. مازاد تولید هم می تواند وجود داشته باشد. ولی مسئله اساسی چگونگی پیدایش طبقه ای است که در تولید شرکت نکرده است و مازاد محصولی را که به وسیله بخش دیگر جامعه تولید می شود، تصاحب می کند. سینجر در این باره معتقد است که در شیوه های تولیدی پیش از سرمایه داری، روابط تولیدی به صورتی بوده که اولاً تولید کنندگان، عوامل تولید یعنی زمین و غیره را در اختیار داشته اند، و در ثانی همواره کالایی تولید میکرده اند که قابلیت مصرف داشته است. از آن جا که عوامل تولید ممکن بود مورد تجاوز دیگران قرار گیرد، کشاورزان مجبور بودند در مواقع لازم برای دفاع وحفاظت از آن ها به کارهای جنگی مشغول شوند. با افزایش جمعیت و توسعه زمین های قابل کشت، وجود نیروهای نظامی به طور مستمر ضروری به نظر می رسید و به تدریج جنگجوها ساکن قلعه ها شدند و طبقه ای را به وجود آوردند که در تولید شرکت نمی کرد، ولی مازاد محصول را تصاحب می کرد. در این زمان است که ساخت طبقات اجتماعی استحکام می یابد و موجب انتقال مازاد تولید از روستا به شهر می شود. بنابراین، سینجر میگوید که « بدینترتیب منشا و پیدایی شهر مترادف با پیدایی جامعه طبقاتی و در نتیجه حاصل آن است.
نظریه ابن خلدون برای وجود شهر
ابن خلدون منشا بنیاد شهرها را خصوصیات تجمل خواهی بشر و زندگی در ناز و نعمت می داند. در این مورد ابتدا نحوه زندگی بادیه نشینان را بررسی می کند و می گوید که بادیه نشینان گروهی هستند که به کارهای کشاورزی و دامپروری مشغولند و از آن جایی که برای پرورش حیوانات و گیاهان محتاج به چراگاه ها و زمین های حاصلخیز هستند، بنابراین مجبورند که در دشت ها و صحراها زندگی کنند. در این شرایط، تعاون و همکاری آنها در راه به دست آوردن نیازمندی ها و وسایل زندگی از قبیل مواد غذایی، مسکن و سوخت، در حد نیاز است و درصدد تولید مقدار بیشتری بر نمی آیند.
ولی با بهتر شدن وضع اقتصادی این طوایف، خواست های تجملی و غیر ضروری مورد توجه قرار می گیرد و در راه افزایش کمیت خوراک و پوشاک و کیفیت آنها می کوشند و درصدد توسعه خانه ها و بنیانگذاری شهرهای کوچک و بزرگ بر می آیند. از آنجایی که خواست های ضروری مقدم بر نیازهای تجملی بشر است، بنابراین بادیه نشینی به منزله اصل و منشا شهرهاست و مقدم بر شهرنشینی است.
ابن خلدون در مورد بنیاد شهرهای بزرگ و توسعه آنها می نویسد که چون شهرهای بزرگ دارای ساختمانها و عمارت های بزرگ است ایجاد آنها به نیروی انسانی زیاد و ثروت هنگفت نیاز دارد. بنابراین، فقط پادشاهان و دولت های مقتدر می توانند با اجیر کردن و یا به بردگی کشیدن جمعیتی که این امر از امور ضروری آنها نیست، اقدام به ایجاد چنین عمارت ها و شهرهای بزرگی کنند. بنابراین، ابن خلدون، توسعه شهر را وابسته به دوام دولت وقت می داند و می گوید که هر گاه دولت وقت سقوط کند توسعه شهر محدود می شود و گاهی آن شهر از بین می رود، مگر اینکه دولت جدید به آن شهر توجه کند. به طور کلی هر دولت جدیدی که قدرت را در دست بگیرد به دو دلیل محتاج به ایجاد شهرهای بزرگ است. اول، به دلیل همان خصلت تجمل پرستی و آسایش و رفاه انسانی و دوم، به دلیل مقابله با دشمن.
البته باید توجه داشت که ابن خلدون منشا پیدایش شهرها را ناشی از عوامل اقتصادی نمی داند، بلکه معتقد است که در تشکیل بعضی از شهرها، مذهب نقش عمده ای داشته است.
فرض های این جامعه فرضی عبارتند از:
- در این جامعه، کالاهای واسطه و نهایی محدودی تولید می شود.
- عوامل تولید در هر قسمت عبارتند از: کالاهای تولیدی صنایع دیگر، کارگر که کاملاً همگن است و قابلیت تحرک هم دارد و بالاخره منابع طبیعی (زمین) که به طور یکنواخت و یکسان در تمام جامعه وجود دارد.
- در هر صنعت بازده ثابت، نسبت به مقیاس تولید وجود دارد. یعنی اینکه اگر عوامل تولید دو برابر شود تولید هم دو برابر افزایش پیدا می کند.
- اقتصاد جامعه بر اساس مکانیزم بازار عمل می کند.
- تمام بازارهای عوامل تولید و کالا در رقابت کامل هستند.
نظریه برتری نسبی برای وجود شهر
اختلاف در مقدار ذخایر منابع طبیعی بین دو منطقه باعث می شود که هر منطقه برتری نسبی در تولید کالاهای به خصوصی را نسبت به منطقه دیگر به دست آورد. در نتیجه، این به نفع هر دو منطقه است که کالاهایی را تولید کنند که در آن برتری نسبی دارند و به نفع هر دو آنها خواهد بود که به جای اینکه کالاهایی را که برتری نسبی در تولید آن ندارند خود تولید کنند، آنها را از منطقه دیگری که برتری نسبی در تولید آنها دارد، وارد کنند. این باعث می شود که هر منطقه، در تولید کالاهای به خصوصی تخصص یابد و تجارت بین آن ها آغاز شود. اگر هزینه حمل و نقل کالا را به حداقل برسانند، منافع هر دو منطقه بیشتر خواهد شد. بنابراین فعالیت های تولیدی برای کالاهای صادراتی نزدیک به ترمینال های حمل و نقل قرار می گیرد. این باعث جلوگیری از هزینه های اضافی برای رساندن کالا از محل تولید به محل حمل و نقل کالا می شود. البته باید توجه داشت که عوامل دیگری هم مانند اختلاف در تکنولوژی و نیروی انسانی باعث برتری نسبی یک منطقه در تولید کالا می شود که البته این نوع اختلافات، در بین مناطق مختلف یک کشور، چندان زیاد نیست.
صرفه جویی های ناشی از مقیاس
وجود صرفه جویی های ناشی از مقیاس، دومین دلیل مهم وجود شهر است. مفهوم صرفه جویی های ناشی از مقیاس اشاره به شرایطی دارد که باعث می شود هزینه متوسط تولید بنگاه اقتصادی با افزایش تولید کاهش یابد. برای مطالعه این شرایط باید بین شرایطی که ناشی از عوامل داخلی خود بنگاه اقتصادی است و آنهایی که ناشی از عوامل خارجی است فرق گذاشت. شرایطی که ناشی از عوامل داخلی خود بنگاه اقتصادی است صرفه جویی های داخلی ناشی از مقیاس نامیده می شود. عوامل خارجی صرفه جویی های ناشی از مقیاس به دو دسته تقسیم می شود اول شرایط و عواملی است که درون یک رشته صنعت، که آن بنگاه اقتصادی جزیی از آن صنعت است وجود دارد، یعنی عواملی که برای بنگاه اقتصادی عامل های خارجی و برای رشته صنعتی که آن بنگاه تولیدی، یک واحد از آن است، عوامل داخلی است. به این نوع شرایط و عوامل صرفه جویی های صنعت می گویند. دوم، شرایط و عواملی است که مربوط به شهری می شود که آن بنگاه اقتصادی در آن قرار دارد. اینها صرفه جویی هایی است که همراه با رشد شهرها به دست می آید. این نوع صرفه جویی ها را صرفه جویی های شهری یا صرفه جویی های ناشی از تجمع می نامند.
۱ـ صرفه جویی های داخلی ناشی از مقیاس
مفهوم صرفه جویی های داخلی ناشی از مقیاس، به رابطه معکوس بین هزینه متوسط درازمدت و مقدار تولید بنگاه اقتصادی اشاره می کند. (شکل ۱) و هزینه متوسط درازمدت یک بنگاه اقتصادی را که دارای خاصیت صرفه جویی های داخلی ناشی از مقیاس است نشان می دهد. اقتصاددانان عقیده دارند که ایجاد این نوع رابطه به وجود بازدههای صعودی نسبت به مقیاس تولید بستگی دارد، یعنی اگر مقدار داده ها را دو برابر کنیم مقدار تولید بیش از دو برابر افزایش می یابد یکی از مهمترین عواملی که باعث بازده های صعودی نسبت به مقیاس تولید می شود، تکنولوژی تولید است. تکنیک تولید به نحوی باید باشد که با افزایش تولید کالا مقدار تخصص و استفاده از ظرفیت اضافی دستگاه بیشتر شود. با افزایش تولید، قدرت تولیدی کارگران افزایش می یابد. بدین نحو که با افزایش تولید، محدوده وظایف کارگران کمتر و تخصص آنها بیشتر می شود و این باعث بالا رفتن قدرت تولیدی آنها می شود.
البته باید توجه داشت که ارزش زمین و جمعیت نسبی منطقه و نسبت تولید به زمین با فاصله از مرکز شهر، رابطه منفی خواهند داشت.
۲ـ صرفه جویی های صنعت:
این نوع صرفهجوییها برای صنعت داخلی و برای هر یک از واحدهای تولیدی داخل آن صنعت، (یک بنگاه اقتصادی) خارجی است. وجود این نوع صرفه جویی ها باعث می شود که هزینه متوسط بلندمدت بنگاه اقتصادی با توسعه صنعت کاهش یابد. فرض کنید که قبل از توسعه صنعت، بنگاه اقتصادی مقدار کالایی که تولید می کند برابر با باشد. با استفاده از منحنی هزینه متوسط درازمدت در (شکل ۲) هزینه متوسط تولید این مقدار از کالا است.
با توسعه صنعت، به علت وجود صرفه جویی های ناشی از مقیاس در صنعت، هزینه متوسط تولید کاهش می یابد، فرض کنید این هزینه ها برابر با شود. اگر هزینه متوسط تولید برای کاهش یابد، باید برای تمام مقادیر دیگر از تولید هم کاهش یابد (این فرضیه زمانی درست است که عامل صرفه جویی های صنعت، کاهش قیمت مواد اولیه باشد). بنابراین، صرفه جویی های صنعت باعث انتقال منحنی هزینه متوسط بلندمدت بنگاه اقتصادی به طرف پایین می شود. در اینجا، چگونگی تشکیل شهر مانند حالت قبل است، به اضافه اینکه صرفه جویی های صنعت توضیح می دهند که چرا بعضی از صنایع در یک شهر بهخصوص، متمرکز می شود.
۳ـ صرفه جویی های ناشی از تجمع یا صرفه جویی های شهری
صرفه جویی های شهری به شرایطی اشاره می کنند که باعث کاهش هزینه متوسط درازمدت بنگاه اقتصادی، با افزایش مقیاس فعالیت های شهری که آن بنگاه در آن قرار دارد می شود. مفهوم این عقیده بیانگر این موضوع است که هزینه های تولیدی برای یک بنگاه اقتصادی در شهرهای بزرگ کمتر است (شکل ۳)
اقتصاددانان شهری سه دلیل برای اثبات وجود رابطه عکس بین هزینه متوسط بنگاه اقتصادی و اندازه شهر بیان کرده اند:
الف) عرضه و تقاضای کالاها در زمانهای مختلف دستخوش نوسانات می شود و پیش بینی این نوسانات توسط بنگاههای اقتصادی مشکل است. بنابراین، بنگاههای تولیدی در شرایط نامعلوم و با توجه به احتمالات، اقدام به تولید می کنند و برای جلوگیری از زیان های ناشی از این نوسانات، مقادیری از کالاها را در انبارهای خود نگهداری می کنند. از آنجایی که زمان وقوع و اندازه این نوسانات در صنایع مختلف فرق می کند، شهرهای بزرگ با صنایع متنوع و زیاد خود باعث می شوند ریسک و تردید در مقدار تولید کالا برای بنگاه های اقتصادی کاهش یابد و در نتیجه آنها می توانند بهطور یکنواخت و یکسان به تولید ادامه دهند و از هزینه های زیادی برای نگاهداری کالا در انبار جلوگیری کنند.
بنگاه های تولیدی در شهرهای بزرگتر می توانند به مصرف کنندگان بیشتری کالا بفروشند و عرضهکنندگان بیشتری کالاهای مورد لزوم را خریداری کنند. زیاد بودن مصرفکنندگان و عرضه کنندگان کالا باعث می شود که احتمال مقابله با نوسانات تقاضا و عرضه برای آن ها بیشتر شود و این به نوبه خود سبب می شود که بنگاه های اقتصادی، کمتر مقدار تولیدی کالای خود را تغییر دهند و از هزینه های ناشی از تغییرات مقدار تولیدی کالا بکاهند.
ب) دومین دلیلی که باعث متمرکز شدن بنگاههای اقتصادی در شهرهای بزرگ میشود، همان مسئله تخصص است که در قسمت مربوط به صرفه جویی های داخلی ناشی از مقیاس، موردبحث قرار گرفت. با این تفاوت که در اینجا مقصود ما از تخصص، تخصصی شدن خود بنگاههای اقتصادی است، نه کارگر یا ماشینآلات، وجود فعالیت های اقتصادی زیاد و گوناگون در شهرهای بزرگ یک بنگاه تولیدی را تشویق به انجام مراحلی از تولید می کند که هزینه هایش را کم کند و بقیه مراحل تولید را به بنگاههای تولیدی دیگر واگذار کند. این موضوع باعث تخصصی شدن بنگاههای تولیدی، در تولید کالاهایی که هزینه های تولیدی آن ها را به حداقل می رسانند، خواهد شد، این کم شدن هزینه ها از طریق رابطه زنجیری یا بنگاههای تولیدی و صنایع دیگر در سطح شهر تقسیم می شود.
ج) امکان ابداع و اختراع در شهرهای بزرگ آخرین دلیل برای مستقر شدن بنگاه های تولیدی در شهرهای بزرگ است. خانم «جین جیکوبز» این مسئله را عنوان کرده که به دلیل تنوع کالاها و بالا بودن قدرت مالی بنگاه های تولیدی در سطح شهرهای بزرگ، احتمال بروز عقاید جدید، کالای جدید، و بالاخره مراحل تولید جدید در چنین شهرهایی بیشتر است و تمام اینها به نوبه خود باعث به وجود آمدن صنایع جدید، که خود کمکی برای توسعه شهر است، خواهد شد.
البته، باید توجه داشت که محدودیت هایی برای تمرکز فعالیت ها در یک فضا وجود دارد. وسعت فعالیت های اقتصادی در شهر، به دو عامل تقاضا و هزینه حمل و نقل کالا بستگی دارد. در صورت افزایش هزینه حمل و نقل واحدهای تولیدی نمی توانند کالاهای خود را به نواحی اطراف، که از یک فاصله معینی دورتر است بفرستند که این موجب محدود شدن فعالیت تولیدی آن ها میشود. از این گذشته، وجود جمعیت نسبی زیاد در یک فضای محدود، باعث به وجود آمدن هزینههای ناشی از تراکم زیاد میشود. این مشکلات باعث جلوگیری رشد زیاد شهرهای بزرگ می شود.
همانطور که مشاهده شد، صرفه جویی های ناشی از مقیاس هم مانند نظریه برتری نسبی یک منطقه میتواند دلیلی برای اثبات وجود شهر باشد. ولی بر خلاف نظریه برتری نسبی یک منطقه، شهرهایی که به دلایل صرفه جویی های ناشی از مقیاس تشکیل شده اند، ملزم به تجارت با یکدیگر نیستند. فقط ممکن است هر شهر با نواحی اطراف خود ـ نه با شهرهای دیگر ـ تجارت کند.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری
دیدگاهتان را بنویسید