ارزیابی سیاست های کلان مسکن در برنامه های قبل و پس از انقلاب اسلامی ایران
هدف این مقاله ارزیابی سیاست های کلان در زمینه مسکن قبل و پس از انقلاب و مقایسه نقاط قوت و ضعف و نقاط اشتراک و تمایز آن ها می باشد. روش پژوهش تاریخی-تحلیلی است. مشکل مسکن در ایران قبل از دهه ۱۳۳۰ چندان مساله ساز نبوده است. اما پس از دهه ۱۳۳۰ به علت روند چرخش اقتصاد در جهت گسترش صنایع مونتاژ و سیاست هایی که منجر به تشویق مهاجرت روستاییان و رشد فزاینده کلانشهرها شد، مسایل و مشکلات جدی از جمله گسترش زاغه ها در درون و حاشیه شهرها، افزایش تراکم، کمبود کمی و کیفی واحدهای مسکونی و امثال آن در این گونه شهرها شد.
از اینرو در برنامه سوم (۴۶-۱۳۴۲) به مساله مسکن به طور ویژه پرداخته شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد که هر یک از برنامه های قبل و پس از انقلاب اسلامی ایران، نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارند که از آن جمله می توان به عدم وجود ابزارهای لازم اجرایی اشاره کرد که باعث می شود بین اهداف و عملکرد در هر دوره شکاف ایجاد شود.
یکی دیگر از مشکلات برنامه ها که در هر دوره مشاهده می شود، کلی بودن برنامه هاست. از این رو، ارایه و اجرای بسیاری از پیشنهادهای سیاست های مسکن در طی دهه های گذشته ناتوانی نظام برنامه ریزی مسکن در تامین مسکن را نشان می دهد که این امر ناشی از فقدان نظام جامع مدیریت مسکن در عرصه های نظری، تجربی و اجرایی می باشد.
لذا راهکارهای ذیل تا حدودی می تواند مسایل و مشکلات مسکن را تعدیل نماید:
.۱ تقویت برنامه ریزی جامع مسکن به لحاظ نظری و لزوم مشارکت مردم در امر برنامه ریزی و اجرا؛
.۲ آگاهی مداوم از تغییرات فضایی مسکن با استفاده از سیستم اطلاعت جغرافیایی؛
.۳ مدیریت بهینه زمین و جلوگیری از بورس بازی و احتکار زمین؛
.۴بهره گیری از آموزه های مذهبی و فقهی نظیر وقف و استفاده از زمین های وقفی جهت رفع مشکل نیازمندان در این خصوص
دیدگاهتان را بنویسید