ساخت کالبدی برخی از شهرهای ایران
ویژگی های بافت کالبدی شهرهای ایران
شهرهای ایرانی دارای بافتهایی هستند که هر چند به نسبت تنوع آب و هوایی و شرایط محیطی – که از عوامل اصلی و مهم شکل دهنده آنها هستند – تفاوتهایی را نشان می دهند ؛ اما ویژگی های درونی مشترکی را با یکدیگر دارند. بافت شهرها بنا به شرایط سرزمینی گوناگون شکل گرفته است. در شمال ایران، در ساحل دریای خزر و همچنین در نواحی ساحلی خلیج فارس شاهد بافتهای گسسته اما متفاوت از هم هستیم. در شهرهایی مثل بندر عباس، خانه ها با فاصله از همدیگر قرار دارند، تا به ورود و گردش باد و نسیم دریا امکان بدهند. در بوشهر زمینها به قطعاتی کوچک و متشکل از یک یا چند خانه تقسیم شده اند تا گردش هوا در دور تا دور ساختمان و تهویه و به داخل کوچه و خانه کشیدن نسیم خنک دریا فراهم آید. به لحاظ وجود امکانات زیست مناسب و کافی مانند زمینهای حاصلخیز و همچنین دسترسی به آب لازم برای کشاورزی و رفع نیازهای زندگی در نواحی ساحلی دریای خزر، نقاط مسکونی اغلب به فاصله از یکدیگر قرار گرفته اند. این امر در شهرهای کوچک بهتر قابل مشاهده است. البته علاوه بر عوامل محیطی و اقلیمی شرایط دیگری نیز در شکل گیری بافت شهرها دخالت دارند.
«در بیان کلی می توان گفت که بافت کالبدی شهرها و مناسبات بین شهروندان بر بستری از شرایط زیست محیطی و اقلیمی و نظام تولیدی جامعه و با دخالت موثر عوامل فرهنگی ، گرایشات هنری و امکانات فنی شکل می گیرند . این اشکال همگام با وقوع تغییر در بنیانهای اجتماعی، اقتصادی، پیشرفتهای فنی و تحول گرایشهای هنری و تکامل نظامهای ارزشی، پذیرای دگرگونی می گردند»
بافت شهر ایرانی دارای اجزاء و عناصر و فضاهایی است که چه به طور انفرادی و چه جمعی ، روابطی اصولی ، حساب شده را به نمایش می گذارد . قوانینی نیز نه به صورت مدرن، بلکه به صورت ضمنی بر ساخت، تغییر و تحول آنها و روابط و زندگی ساکنین آن حاکم بوده است. در قسمت های بعدی این فضاها و عناصربه همراه ویژگی هایشان مورد بحث قرار می گیرند. اما قبل از آن باید به خصوصیات چهارگانه ای اشاره کرد که بافتهای قدیمی آنرا دارا هستند و در نگاهی به نقشه ها و تصاویر و یا با گردش در فضای آنها این خصوصیات قابل درک و مشاهده اند.
بافت هر شهر نخست دانه بندی فضای کالبدی یعنی فضاهای خالی و پر و مقدار آنها را نسبت به یکدیگر و چگونگی رابطه و حد نزدیکی بین آنها را مشخص میکند.
دوم، شبکه ارتباطات و نحوه دسترسی ها و خصوصیات کلی راه ها و کوچه ها را آشکار می کند و توسط آن می توان راه های اصلی و فرعی را تشخیص داد.
سوم بافت هر شهر می تواند گویای چگونگی نحوه توزیع فضایی فعالیتها باشد. هر یک از فضاهای کالبدی توسط ابعاد و اندازه هایش در سطح و در ارتفاع می تواند نمایانگر نوع و حجم فعالیت جاری درخود باشد.
چهارم، بافت هر شهر نحوه شکل گیری و مراحل رشد و توسعه شهر در طی تاریخ را منعکس می کند.
ساختار شهری بعضی از شهرهای ایران
بعد از بررسی اجمالی چند نظریه در زمینه ساختار شهری ، شناخت شهری شهرهای ایران و چگونگی توسعه آنها لازم به نظر می رسد. برای این منظور ۶ شهر از شهرهای ایران را به طور نمونه انتخاب کردیم و با یک بررسی مختصر تاریخی و فیزیکی نشان می دهیم که ساختار شهری اغلب این شهرها به صورت مکانهای متحد المرکز بوده و به همان گونه هسته ای توسعه پیدا کرده اند.
قزوین
قزوین که در ابتدا جایگاه سپاهیان بوده، به فارسی کشوین نامیده می شده است. تاریخ نویسان بنای این شهر را به شاپور اول پسر اردشیر بابکان نسبت می دهند. ساخت فیزیکی شهر قزوین در دوره قبل از اسلام ، متشکل بوده است از دژی در مرکز شهر که برای جلوگیری از حمله دیالمه در زمان اردشیر بابکان ساخته شده بود. در قسمت شمالی و جنوبی شهر، دو دروازه قرار داشته که در نزدیکی دو آتشکده – که بعداً در دوران اسلام به دو مسجد ( مسجد جامع و مسجد حیدریه ) تبدیل شده – بوده است.
به نظر پروفسور بوب آمریکایی، معمولاً بازارهای شهرهای قدیم بین دو دروازه شهر قرار داشته است. بنابراین، به نظر می رسد که بازار قزوین هم به صورت یک خط بین این دو دروازه بوده است. در اطراف دژ و بازار هم خانوارها سکونت داشته اند. بعد از فتح قزوین به دست مسلمین درسال ۲۴ ه.ق؛ دو حکمرانی که مأمور اداره شهر شدند ، دو بنا به نامهای مبارک و مدینه موسی ساختند که بعدها به دستور هارون الرشید در اطراف هر سه قسمت شهر حصاری کشیده شده ، که این حصار در زمان صفویه (که قزوین به عنوان پایتخت شد) همان محدوده شهر را تشکیل می داد ۰ البته ، این دو بنا پس از هارون تا زمان صفویه به علل گوناگون از بین رفتند و جای خود را به باغات دادند و شهر در اطراف دژ قدیمی تمرکز یافت.
ساخت امروزی شهر قزوین، تشکل شده است از مراکز تجاری که عمدتاً در بازار شهر قرار دارد و در اطراف آن واحدهای مسکونی مستقر شده است و دور آن باغات و زمینهای کشاورزی استقرار یافته است. مراکز اداری به طور پراکنده در سطح شهر قرار گرفته است و بالاخره، واحدهای صنعتی عمدتاً در شمال شهر است. ولی در قسمتهای غربی و شرقی و تا حدودی هم جنوبی شهر نیز به طور پراکنده، مشاهده می شود. اگر به گسترش شهر از دوره قبل از اسلام تا به حال توجه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که توسعه شهر به صورت هسته ای بوده است.
گرگان
گرگان در شهرستان گرگان قرار دارد. نام قدیمی آن استرآباد بوده و در تاریخ بیهقی از آن به عنوان استاد آباد و یا ستار آباد یاد شده است؛ در دوران صفویه به دارالملک معروف بوده و بعدها دارالمومنین خوانده شده است. این شهرستان و دشت که در اوستا از آن به عنوان هیرکانا یاد شده، طبق آثاری که از کتیبه های داریوش به دست آمده در قدیم جزئی از خراسان بزرگ که پرتو خوانده می شده و هرودت آن را پارتو نامیده، بوده و دارای تمدنی شش هزار ساله است. بر طبق روایتی، شهر گرگان را انوشیروان بنا کرده است، البته عده ای هم معتقدند که استر، زن خشایارشا، آن را ساخته است و آنجا را استر آباد نامیده اند.
ساخت شهری گرگان در گذشته دور ، متشکل از سه محله ( نعلبندان ، سبز مشهد و میدان ) بوده و در مرکز هر محله، میدانی شامل مسجد و حمام و مدرسه و آب انبار و مغازه، قرار داشته است. این محلات که نطفه اصلی شهر را تشکیل می دهند ، با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی و مذهبی خاص خود از یکدیگر مجزا می شدند. با گذشت زمان، محلات فرعی از طرف مشرق و شمال شرقی به محلات اصلی اضافه شد و شهر را از این دو سمت توسعه داده است. ولی شهر از طرف جنوب و غرب توسعه چندانی نیافت و حتی در بعضی نقاط ثابت ماند، به طوری که تا اواخر دوره قاجاریه، شهر به تدریج و با مقیاس بسیار کم، از طرف جنوب هم توسعه پیدا کرد.
در دوران رضا شاه، نام شهر رسماً از استر آباد به گرگان تغییر کرد. در این دوران، به علت امنیت ناشی از قدرت حکومت مرکزی و ایجاد پادگان در قبل، تمام باغات موجود در جنوب شهر جزو بافت اصلی شهر در آمد و شهر از طرف جنوب و تا حدی هم از طرف غرب و شرق توسعه یافت. بین سالهای ۱۳۳۵ الی ۱۳۴۵، شهر با سرعت زیادی از طرف مشرق و جنوب شرقی گسترش یافت به طوری که وسعت شهر در سال ۱۳۴۵ ، نسبت به ۱۳۳۵ تقریباً سه برابر شد. نکته قابل توجه، توسعه شهر از طرف مشرق و جنوب شرقی است. دلیل آن خصوصیات طبیعی شهر است، زیرا نواحی شرق و جنوب شرقی در ارتفاعات است و نواحی غرب و جنوب غربی در دره و اراضی پست، جایی که هوا مرطوب و گرم است قرار دارد. این مسئله عاملی است که امروزه باعث شده افراد فقیر و کم درآمد در زاغه ها و خانه های ارزان قیمت و درحال تخریب نواحی غرب و جنوب غربی شهر زندگی کنند و طبقه مرفه و ثروتمند، نواحی شرقی و جنوب شرقی را که در ارتفاعات قرار دارند اشغال کنند.
در حال حاضر، مرکز تجارت و فعالیتهای دیگر اقتصادی شهر منطبق بر بازار و شامل هسته اولیه شهر ( محله نعلبندان ) است. علاوه بر مرکز اصلی، مراکز فرعی دیگر هم که از دوران گذشته در محلات مختلف قدیمی بوده است وجود دارد. در بسیاری موارد این مراکز فرعی نیازهای خود را مستقل از مرکز اصلی برآورد ه می کنند. در اطراف مرکز تجاری شهر و بیشتر در جهت شمال و جنوب و مخصوصاً جنوب شرقی خانوارها سکونت دارند . واحدهای صنعتی در قسمتهای مختلف غرب و شمال شرقی قرار گرفته است؛ بنابراین اگر واحدهای تجاری، صنعتی و خانوارها را به سه بخش اصلی شهر گرگان تصویر کنیم، شکل ساخت شهری آنجا تقریباً به صورت مکانهای متحدالمرکز است. ولی نحوه گسترش شهر به صورت هسته ای نیست و به علت شرایط طبیعی و جغرافیایی شهر گرگان، توسعه آن به سمت جنوب شرق است.
ارومیه
با توجه به اینکه اطلاعات دقیقی درباره زمان احداث این شهر در دست نیست ولی با مطالعه آثار و کشفیات تاریخی می توان گفت که این شهر در دوران قبل از اسلام، یکی از شهرهای مهم ناحیه ای موسوم به شیز آذربایجان بوده که از آن زرتشت پیامبر برخاسته است. به سبب عدم وجود اطلاعات نمی توان گسترش شهر را از دوران بسیار دور بررسی کرد.
اردبیل
سابقه تاریخی شهر اردبیل، که با تلفظهای دیگر هم مانند اردویل و آرتوب و آرتول در مأخذ ارمنی خوانده می شود، در دوران قبل از اسلام مشخص نیست. بنابر نظر فردوسی ، این شهر را پیروز شاه ساسانی در قرن پنجم ق.م ساخته است، ولی به صحت این نظر چندان اطمینانی نمی توان داشت. اردبیل که تا حدود زیادی تحت تأثیر شرایط جغرافیایی منطقه خود است در وسط فلات دایره شکلی قرار دارد. در دوران گذشته، شهر از طرف جنوب با رودخانه بالق چای و از طرف غرب و شرق و شمال با دیوار و خندق محافظت می شده است. مرکز شهر درآن دوران، از قسمتهای تجاری و بازار و محلهای مذهبی تشکیل شده بود و مناطق مسکونی با کوچه های اصلی به آن وصل می شد.
این کوچه های اصلی شهر را به قسمتهای مختلفی تقسیم می کردند که هر قسمت به نامی معروف بوده است. امروزه شکل داخلی هر قسمت شهر کم و بیش به شکل سابق باقی مانده ولی بافت کلی شهر تغییرات زیادی کرده است. مرکز اصلی شهر، شکل اولیه خود را کاملا از دست داده است و ارتباط آن با قسمتهای مختلف شهر قطع شده و بر اثر احداث خیابانهای بزرگ و تقاطع دو خیابان اصلی بر روی بازار، قسمتی از فعالیتهای تجاری بازار به خیابان های اطراف منتقل شده است. با در نظر نگرفتن واحدهای صنعتی محدودی که در شمال شرقی و غربی شهر واقع شده اند، به راحتی می توان شکل ساختار شهری مکانهای متحد المرکز را در این شهر مشاهده کرد که این، همان طور که قبلاً گفته شد، ناشی از خصوصیات جغرافیایی منطقه ای است که شهر در آن واقع شده است.
همدان
همدان که مرکز حکومت مادها بوده همان اکباتان یا هگمتانه است. این شهر از دوران قدیم ، یکی از راههای تجاری مهم غرب ایران بوده و هست ، ولی امروزه از نظر اقتصادی نتوانسته خود را با سایر شهرهای بزرگ ایران همگام کند. شکل ساختار شهری همدان ، بدون در نظر گرفتن مکان واحدهای صنعتی که در شمال شرقی قرار گرفته ، به صورت مکانهای متحدالمرکز است و مانند بیشتر شهرهای ایران ، به صورت هسته ای توسعه یافته است ؛ عامل اصلی را ، در چگونگی توسعه آن، می توان بازار شهر دانست.
تهران
تهران در قرون پیش شهری کوچک بوده که در حومه شهر ری که قدمتی در حدود ۲۰۰۰ سال دارد ، قرار داشته است. این شهر در سال ۱۱۶۶ ه.ق که برای اولین بار به وسیله آغا محمد خان قاجار به عنوان پایتخت انتخاب شد، جمعیتی حدود ۱۵۰۰۰ نفر داشته است. البته در دوران گذشته هم تهران به دلیل موقعیت آب و هوا، مورد توجه چندین پادشاه مانند شاه طهماسب صفوی و شاه عباس و کریمخان زند قرار گرفته بود. ولی از زمان آغا محمد خان قاجار است که تهران شروع به رشد و توسعه کرد، مخصوصاً در۴۵ سال اخیر، رشد بسیار سریعی داشته است، این گسترش شهر همانند بقیه شهرهای ایران بدون داشتن هدف و برنامه معینی صورت گرفته است ولی در هر صورت شهر به صورت مکانهای متحدالمرکز به دور هسته اصلی شهر یعنی بازار، گسترش یافته است.
شکل کلی ساختار امروز تهران به صورت قطاعی است که دارای یک مرکز تجاری اصلی در ناحیه مرکزی شهر و شمال بازار و دو مرکز فرعی مهم ( شمیرانات و ری ) و چندین مرکز خرده فروشی ( میدان امام حسین، میدان قزوین، جوادیه و میدان هفت تیر ) است. واحدهای صنعتی تهران که در حدود ۱۹ درصد کل نیروی کار صنعتی ایران را در خود جای داده است، در مناطق جنوبی و غرب تهران مستقر است. به طوری که کارگاههای صنعتی کوچک در مناطق جنوبی و کارخانجات صنعتی در مناطق غربی و جنوب غربی واقع شده است. خانوارهای با درآمد بالا در مناطق شمالی و شمال غربی و تهران پارس سکونت دارند، در حالی که افراد کم درآمد نواحی دیگر تهران را اشغال کرده اند.
مشهد
با ادغام سناباد، روستایی در ولایت طوس در ناحیه شمالی خراسان، و دهکده نوغان هسته اولیه شهر مشهد بنیان نهاده شد. نام مشهد نخستین بار در اواخر قرن چهارم هجری با کشیدن حصار اطراف شهر، به فرمان سلطان محمود غزنوی، به این شهر داده شد. با احداث این حصار بر وسعت شهر افزوده شد و شهر مشهد در این هنگام به جانب غرب هسته مرکزی، یعنی مرقد حضرت امام رضا (ع) توسعه می یابد. کمتر از یک قرن بعد، دومین حصار پیرامون شهر در سال ۵۱۵ ه.ق ، در زمان امیر علاء الدین غزنوی ساخته شد. در این مرحله نیز روند گسترش شهر در جهت غرب ادامه می یابد. در تاریخ ۸۱۸ ه.ق شاهرخ میرزا تیموری برای گسترش شهر به امیر سید خواجه فرمان می دهد تا حصار سومی در اطراف شهر برپا کند و این بار نیز همانند گذشته جهت اصلی توسعه شهر به سمت غرب و شمال غرب بوده است.
ساخت اصلی شهر مشهد فعلی در ۲۵ سال اول قرن حاضر پایه ریزی شده است. جهات توسعه مشهد در این دوره عمدتاً به سمت غرب و جنوب غربی بوده است. در این دوره سه عنصر شاخص شهری هدایت توسعه مشهد را به عهده داشته و مناطق جدید شهری را به وجود آورده اند. این عناصر عبارت اند از خیابان، فلکه و ساختمانهای دولتی و یا خدماتی که در موقعیتهای بسیار مناسبی در شهر قرار گرفته اند. اولین اقداماتی که در جهت اصلاحات وضع داخلی شهر در این دوره به عمل آمد مربوط به احداث و ایجاد تسهیلاتی برای دو مرکز شهر بوده است. مرکز اصلی اول شامل ناحیه قدیمی شهر می شود که مجموعه حرم مطهر حضرت رضا (ع) را در بر می گیرد. به منظور تقویت این مرکز و ایجاد تسهیلات بهتر ارتباطی، فلکه ای در اطراف مجموعه و بخشی از ساخت شهری ایجاد شد و با دو خیابان شمالی و جنوبی منشعب از فلکه، تسهیلات مناسب دسترسی به مجموعه مذکور به وجود آمد و چهار سمت شهر از طریق چند خیابان اصلی، به فلکه مرکزی اتصال یافت. مرکز دیگر شهر که درون بافت قدیم شهر در همین دوره احداث گردید هم در ناحیه غربی شهر قرار گرفته و امروز به نام شهدا ( میدان شاه سابق) نامیده می شود. با قرارگیری ساختمان های دولتی در موقعیت های مناسبی در میدان شهدا و در طول محور منشعب از آن، این مرکز جدید به عنوان مرکز ساختمانها و دوایر دولتی شکل گرفت و مرکز نمادین شهر برای توسعه جدیدی در غرب و جنوب غربی شهر گردید.
توسعه شهر مشهد در دهه ۱۳۲۵ الی ۱۳۳۵ در سمت جنوب غرب و غرب صورت گرفت، ولی خطوط اصلی توسعه همان چارچوب و استخوانبندی شکل گرفته در ۲۵ ساله اول این قرن می باشد. ایستگاه راه آهن و فرودگاه مشهد بعدها تأثیر زیادی در چگونگی هدایت توسعه شهر گذاشت.
در دهه ۱۳۳۵ الی ۱۳۴۵ جاده جدید تهران باعث شد که توسعه شهر به سمت اراضی جنوبی هدایت شود و در این سالها یکی از مناطق پر رونق و در حال توسعه شهر را در حول خود تشکلیل دهد. منطقه دیگری از شهر که در حال توسعه و شکل گیری بوده، محور اطراف کوه سنگی و خیابان احمد آباد بوده است. لیکن از این سال به بعد توسعه شهر به صورت پراکنده در کلیه حواشی شهر مشهد، در حال شکل گیری است.
از سال ۱۳۴۵ به بعد توسعه شهر مشهد عملا توسط خطوط طرح جامع شهر مشهد تعیین و هدایت شده است . محور اصلی توسعه جاده سنتو است که محدوده جنوبی و غربی شهر را تا سال ۱۳۵۵ تعیین می کند. ایجاد دانشگاه فردوسی و پارک ملت در محدوده غربی جاده سنتو از عواملی بودند که توسعه شهر را به سمت غرب تشدید نمودند. در سمت شمال شرق شهر توسعه به صورت حاشیه ای انجام گرفت و روستاهای زیادی با بافت شهر ادغام شدند. شروع به احداث جاده کمربندی صد متری، بر اساس طرح جامع، نیز از سال ۱۳۵۵ به بعد در سمت شمال و شمال شرقی شهر رشد توسعه های حاشیه ای را در اطراف خود تشدید نمود.
ساختار کالبدی شهر به صورت قطاعی است . مراکز خدماتی و تجاری عمدتاً در اطراف حرم امام رضا (ع) و قطاع به طرف غرب تمرکز یافته، و فعالیتهای صنعتی عمدتاً در محور قوچان ( غرب) و شمال و شمال شرقی قرار گرفته اند. واحدهای مسکونی در دو محور غرب و شرق دارند.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری
دیدگاهتان را بنویسید