ادموند بیکن Edmund Bacon
خوانش ساختارگرایانه شهر و اجزای آن
ادموند بیکن Edmund Bacon نویسنده کتاب معروف –طراحی شهرها– شهر را به عنوان بزرگترین دستاورد بشری، پیامد کاری ارادی می دانست و باور داشت این برآیند تصمیمات مردم شهر است که شکل شهر را تعیین می کند. توجه و پافشاری بیکن بر فضاست به باور وی توده و فضا دو عنصر اصلی معماری هستند و جوهر طراحی، پیوند دو سویه این دو است. ادموند بیکن فرم را نقطه پیوند توده و فضا می داند.
زندگی برای بیکن جریان پیوسته تجربه است. او به دید رنسانسی از فضا که تجربه یک فرد خاص در یک نقطه از فضا و زمانی خاص را در بر میگیرد خرده می گیرد چرا که معتقد است تجربه فضا، تنها با حرکت در آن رخ می دهد و این تجربه باید پیوسته باشد.
به باور ادموند بیکن نظام های حرکتی نیروهایی هستند که می توانند دیگر شکل ها و نیروهای پیرامون خود را تحت تاثیر قرار داده و سازماندهی کنند مانند مسیر حرکت جشن آتنا. بیکن در تبیین نظام های حرکتی توجه به سه مفهوم رابطه توده و فضا، تداوم تجربه و تداوم های زمانی را ضروری می داند. و باور داشت نظام های حرکتی باید در دنیای امروز باز تعریف شوند.
او همچنین از نیروی ساماندهنده دیگری به نام –مجرای قائم فضا– نام می برد. به این معنی که هر ساختمان با ارزش با بردارهای نیرویی روبروست که بر سازماندهی فضای روبروی آن تاثیر می گذارد. در واقع نیروهایی هستند که از راه توده در فضا پدیدار می شوند. بیکن مجموعه ای از این عوامل (یعنی نظام های حرکتی و مجرای قائم فضا (بردارهای نیرو)) را باعث شکل گیری هماهنگ ساختار بنیادین طرح می شمارد و در این میان نظام های حرکتی را مهم تر می شمارد. (پس می توان بیکن را یک ساختارگرا دانست)
ادموند بیکن همچنین به عامل زمان در طرح های شهری اشاره می کند و اصل –نفر دوم– را مطرح می کند به این معنی که طراح دوم در رویارویی با طرح طراح نخست باید تصمیم بگیرد که هماهنگ با طرح پیشین طراحی کند یا ساختار طرح پیشین را به هم بزند. مثال: میدان دلاسانتیسیما آنتونیاتسا در فلورانس، ساختمان پرورشگاه: طراح اول فیلیپو برونلسکی که تاقگانی در جلوی ساختمان بنا کرد، طراح دوم: میکلوتتسی که هماهنگ با طرح قبلی ادامه داد. طراح بعدی: سانگالو که او هم در امتداد طرح های قبلی دست به طراحی زد.
ادموند بیکن معتقد است که این ساختار طرح است که تعیین می کند اجزا چگونه در پیوند با هم و در خدمت کل، شکل گرفته و گسترش یابند. او معتقد است برای حفظ وحدت و پدید آمدن هماهنگی میان آنها، فرم شهر باید از دل ساختار برآید. او پیوند میان فرم و ساختار و بیان معمارانه را پایه طراحی می داند. به باور بیکن ساختار طرح از آن همه است و بیان معمارانه از آن معمار.
بیکن اعتقاد داشت معماری نه برای نگاه کردن به آن بلکه برای بودن در آن زاده شده است و از همین روی بر –دید ناظر– بیش از دید پرنده تاکید دارد و از همین روی اعتقاد دارد عنصر مسلط در طراحی باید خط آسمان باشد. ادموند بیکن نگاه طراحان به طراحی را به دو رویکرد بزرگ –برون مکانی– و –درون مکانی– تقسیم می کند. در برون مکانی ساختمان تحت تاثیر فضای بیرون و ساختار شکل می گیرد در واقع رویکرد برون مکانی از رویارویی سه مولفه –فضا، حرکت و فرم– پدید می آید. بیکن معتقد است طراحی راستین باید در بر دارنده هر دو اندیشه برون مکانی و درون مکانی باشد. او معتقد است یک طرح بزرگ، هنگامی آفریده می شود که عناصر درک، بازنمایی و تحقق را با هم و هماهنگ داشته باشد.
به باور ادموند بیکن طراحی باید بر پایه شکل زمین انجام گیرد و در مورد گسترش و رشد طرح روش هایی را معرفی می کند:
- روش گسترش از راه پیوستن (که فضا در آن به مثابه حلقه اتصال است)
- روش اتکا به محور (مانند محورهای اصلی فوروم های رومی که فوروم های بعدی عمود بر محور فوروم قبلی بنا می شد)
- روش استفاده از توده به عنوان حلقه پیوند
- روش گسترش از طریق فضاهای متصل کننده
- روش گسترش از راه کشش و تنش (استفاده از بردارهای نیرو برای اتصال مانند رم دوره باروک)
- روش گسترش از راه امتداد (مانند شانزه لیزه پاریس)
بیکن معتقد است طرح نهایی نه زاده جامعه است و نه طراح، بلکه حاصل کنش دو سویه آنهاست. بیکن در نهایت توانست حاصل پژوهش های خود را در طراحی شهر فیلادلفیا به کار ببندد. در این طرح، – حرکت و فضا– دو عنصر مهم طراحی بیکن هستند.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری | سیر اندیشه ها در شهرسازی
منبع: کتاب مجموعه مباحث مشترک برنامه ریزی و طراحی شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مقاله ادموند بیکن Edmund Bacon ؛ خوانش ساختارگرایانه شهر و اجزای آن با ذکر منبع بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید