جریان های فکری و اجتماعی سده ۱۶ تا ۱۸
سیر اندیشه های شهرسازی
رنسانس عصری بود که در آن انسان به این نتیجه رسید که قدرت بشری (و نه ماورایی) سرچشمه همه پیشرفت ها و دگرگونی هاست. این مفهوم را انسان باوری یا اومانیسم می نامند و رنسانس زاییده این نگاه اومانیستی است. در واقع می توان اومانیسم را الگوی رفتاری مدرنیته دانست.
اندیشمندان و فلاسفه ای مانند دکارت، اسپینوزا و لایب نیتس، تنها پایگاه آگاهی و حقیقت را “خرد” می دانستند. که در امتداد تفکر افلاطونی به هستی بودند. در همین دوران اندیشمندان و فلاسفه ای مانند بیکن، جان لاک، بارکلی و هیوم، تنها پایگاه آگاهی و حقیقت را “تجربه های حسی” می دانستند که در امتداد تفکر ارسطویی به هستی بودند.
در تضاد بین این دو جریان فکری، فلاسفه ای نیز به صورت زیرکانه، با خوشه چینی از تفکرات هر دو جریان فکری، آنچه موافق اندیشه های خود بود را برگزیدند این دسته را فلاسفه “عصر روشنگری” می نامند. آن ها معتقد بودند: همه چیز را باید از دیگاه علمی نگریست (خردباورانه) که می توان آن را در آزمایشگاه بررسی کرد (تجربه گرایانه). فرانسوا ولتر سردسته این اندیشمندان بود.
در این دوران برای نخستین بار مفهوم شهروندی و جامعه مدنی توسط متفکرینی چون: ژان ژاک روسو و … مطرح شد. آدام اسمیت نظریه “سرمایه داری اولیه” یا لیبرالیسم اقتصادی را مطرح کرد.
نخستین فیلسوف مدرنیته “کانت” است که ساخت مایه هایی از خردباوران، تجربه گرایان و روشنگران بر گرفت و به جهان عرضه نمود. کانت فیلسوف ایده آلیستی بود که معتقد بود نه با عمل باوری (کار تجربه گراها) و نه با شکاکیت (کار خرد گراها) نمی توان به “علم” رسید و برای تحصیل علم، مفهوم “اندیشه انتقادی” را مطرح کرد.
کانت دو شرط رهایی انسانها را یکی: به کار بردن نیروی عقل و دیگری خردورزی تمامی انسان ها می دانست و راه رسیدن به این دو شرط را “آموزش و پرورش” می دانست.
مدرنیته رسما با کانت آغاز میشود.
سه مدل گذار از جامعه سنتی به نظام سرمایه داری
- مدل انگلیسی
ویژگی ها: بدون خونریزی و سریعتر از بقیه کشورها، وجود حقوق شهروندی، عدم وجود حاکم مطلقه
- مدل آلمانی
ویژگی ها: وجود جنگهای داخلی، استبداد و جو خفقان آمیز منجر به پی ریزی پایه های فکری و فلسفی برای تشکیل جامعه آینده شد.
- مدل فرانسوی
ویژگی ها: فئودالیته در تقابل با منافع مردم بود که منجر به انقلاب فرانسه شد. پس از انقلاب ناپلئون با کشور گشایی، انباشت سرمایه و صدور ارزش های بورژوازی به کشور های دیگر را ممکن ساخت.
در شرایط جدید دیگر شهرسازی باروک پاسخگو نبود. این به دلیل افسار گسیختگی بی اندازهای بود که منجر به رشد بدون کنترل شهرها و روستاها شده بود و این ناشی از اندیشه لیبرالیستی بود.
دو پیشرفت علمی مهم یکی: دستگاه ریسندگی و دیگری ماشین بخار بود که موجب پیشرفت سریع بازرگانی شد.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری | سیر اندیشه ها در شهرسازی
منبع: کتاب مجموعه مباحث مشترک برنامه ریزی و طراحی شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مقاله جریان های فکری و اجتماعی سده ۱۶ تا ۱۸ با ذکر منبع بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید