فضاهای عمومی و خصوصی شهر | فضای شخصی بدن
فضای شخصی بدن
- عرصه ای که به بدن شخص وابستگی دارد، هسته اولیه عرصه خصوصی است.
- تفکیک فضای شهری به عمومی و خصوصی تجلی کالبدی عرصه های عمومی و خصوصی و ارتباط بین آن هاست.
- فضای شخصی فضایی است مرتبط با فضای اجتماعی- روانی، نامرئی و کالبدی که دیگران بدون اجازه نباید وارد آن شوند.
- شکل دادن به تمایز بین جهان و انسان بر انواع دیگر تمایزهای عمومی و خصوصی تاثیر می گذارد.
- پایه و اساس دو گانگی کارتزین (همان تمایز بین جهان و انسان) غیر کالبدی بودن فضای درونی در مقابل کالبد بیرون است که اساس تفکر دکارت هم بوده است، یعنی “من” یا “ذهن” کاملا از بدن جداست.
- از زمان دکارت موضوع “خود” موضوع اصلی فلسفه مدرن شد (من فکر می کنم، پس هستم)
- ذهن، غیر کالبدی و پنهان است اما از طریق عوامل کالبدی (حسگرهای بدن) با جهان ارتباط برقرار می کند. در واقع بدن بین خود (ذهن) و جهان واسطه است و مرز بین دو حوزه را تشکیل می دهد.
- ماتریالیست ها جدایی ذهن از کالبد و حالات ذهنی از شرایط بیرونی را نقد می کنند. دو گانگی کارتزین را رد می کنند و ذهن را در حد ماده یا کالبد تنزل می دهند.
- دانشمندان نیز معتقدند که مواد مخدر، حملات قلبی و … وضعیت مغز را تغییر می دهند و بنابراین فکر کردن و احساس کردن هم تغییر خواهد کرد. یعنی مغز فیزیکی چیزی جدا از ذهن نیست (هماهنگی بدن و ذهن)
- ضمیر ناخودآگاه = تمایلات و خواست هایی که تحت تاثیر غرایز مادی اولیه در جهت دستیابی به انگیزه های گاه متضاد بکار گرفته می شوند.
- رابطه بین فضای درونی ذهن و جهان بیرون ممکن است ماقبل کلامی باشد.
- حوزه ناخودآگاه = درونی ترین حوزه بدن و خصوصی ترین حوزه قلمرو یک فرد
- اگر تمایلات نا آگاهانه فرد شناخته شود و به سطح آگاه برسد فرد می تواند کنترل را به دست گرفته و خودمختار شود.
- بدن و ذهن هر دو حیطه خصوصی هستند اما بدن کمتر خصوصی است چون دسترسی به آن توسط دیگران ممکن است. بدن به هر دو عرصه تعلق دارد.
- بدن هم ظرف فضای درونی ضمیر آگاه است و هم تحت تاثیر آن قرار می گیرد.
- ذهن، ضمیر آگاه و تجلی گاه قلمروهای خصوصی و بدن، ضمیر نا آگاه و تجلی گاه قلمروهای عمومی است.
- نوع افراطی دوگانه نگری کارتزین، ایده آلیزم است که حس برتر و اول شخص از فرد (ذهن) دارد.
- اثر “نقد خرد محض” از کانت، نقدی بر دوگانه نگری است: “وحدت متعالی خودآگاهی” جدای از جهان و تجربیات من از آن نیست.
- نوع دیگر تفکر کارتزین بصورت افراطی، پدیدار شناسی است که توسط ادموند هوسرل با دو اصطلاح “استحاله پدیدارشناسانه” و “عمدگرایی” مطرح شد. که اولی به معنای اصالت بخشیدن به محتوای درون ذهن است از طریق کنار گذاشتن آنچه در جهان اطراف می گذرد و دومی به معنای ایجاد تمایز بین عمل فکر کردن و خود موضوع فکر است یعنی هر فکر یک ویژگی عمدی بودن دارد. با استفاده از این دو ابزار اشیای خارجی آن طور که واقعا هستند، نیستند بلکه فقط پدیدههای هستند که به ذهن فرد خطور میکنند.
- این دو دیدگاه افراطی، نشانگر تاثیر کارتزین در بحث استقلال فرد است.
- نقد مهم به دیدگاه اول شخص از جهان (استقلال فرد) توسط ویتگنشتاین تحت عنوان “استدلال زبان خصوصی” مطرح شد: در نهایت باید تفکرت را از طریق صحبت کردن به زبان عام که همه مردم جهان بفهمند بیان کنی.
- ساختارگرایان و فراساختارگرایان به استقلال فرد اعتقاد نداشتند و حالت مستقلانه را به ساختارها و سیستم های اجتماعی مربوط میکردند.
- نقد پیر بوردو بر استقلال فرد: کلام فرد به نظام از قبل تعریف شده ای تعلق دارد و فرد فقط لغات و جملاتی که ساخته دیگران است را بلغور می کند. بنابراین دیدگاه کلاسیک درباره فرد مستقل یعنی فردی که نیروی عقلانی خود و محیط را کنترل می کند را با نشان دادن این که چگونه افراد تحت تاثیر نیروهای اجتماعی هستند زیر سوال می برد.
- دیدگاه شخص سوم مورد استفاده علوم است. تاکید بر این دیدگاه نیز فردیت فرد را ضایع می کند.
- افراطی گری در بحث خروج فرد از کانون توجه نیز به دوگانه گری و ایده آلیزم می انجامد: تاکید بر موضوعات ذهنی و کلامی و تضعیف موضوعات کالبدی و بیولوژیک
- بحث دیگر، مدعی ارتباط موضوعات زیست شناسی و روان شناسی و وجود حد واسط بین این دو است. به این ترتیب فردی که از کانون توجه طرد شده نقض می شود اما در عین حال دیدگاه تصویر ایده آل از فرد زیر سوال می رود.
- انسان هم تحت تاثیر قلمرو عمومی اجتماع و هم تحت تاثیر قلمرو خصوصی خود قرار می گیرد. در تقاطع دو لایه بیولوژیک و اجتماعی است که فردیت انسان ساخته و پرداخته می شود.
- خود = فرآیند بیولوژیک (ملزومات پیش از زبانی مثل احساس گرسنگی و تشنگی. بنابراین حتی اگر فرد با جهان ارتباط زبانی نداشته باشد دارای یک خود است) + فرآیند اجتماعی (ملزومیت زبانی که در جوامع بشری ساخته می شود)
- دیگاه سوم شخص بصورت استبداد “دیگری” علیه “خود” تفسیر می شود به همین دلیل اول شخص دموکراتیک تر است.
- در دیدگاه اول شخص قلمرو خصوصی فقط توسط فرد شناخته می شود و تنها در دسترس اوست و عموم عرصه بین شخصی است، جایی که افراد با هم ملاقات کرده و ارتباط برقرار می کنند اما در دیدگاه سوم شخص عرصه عمومی نقطه شروع است یعنی جایی که خودآگاهی فرد شکل می گیرد و عرصه خصوصی بخش فردی شده ای از قلمرو عمومی است که از طریق زبان و فرهنگ شناخته می شود.
- تفکر درباره فرد خود مختار و مستقل در غرب از درون فرآیندی تاریخی بین سال های ۱۳۰۰ و ۱۸۰۰ ظهور کرد.
- مفهوم کلاسیک از “خود”: خود مستقل قلمرو خصوصی خود را تحت کنترل دارد و با دیگران که بر قلمروهای خصوصی خودشان کنترل دارند ارتباط برقرار می کند تا قلمرو عمومی را بسازد.
- مفهوم جدید از “خود”: فردی که آزادی عمل دارد اما از نظر فیزیکی و اجتماعی مقید است و از کنترل کمتری (نسبت به قبل) برخوردار است.
- دوگانه نگری کارتزین در دوران باستان بیشتر کشورها (چین، مصر، هند و …) بصورت جدایی طبیعت (بدن) و ماوراءالطبیعه (ذهن) بوده و رستگاری بصورت جداسازی این دو مطرح بوده
- فرهنگ مدرن غربی توسط مفهوم “شخص مستقل” توصیف می شود. در مقابل “خود وابسته به دیگری” در جایی به کار گرفته می شود که “خود” را درون پس زمینه اجتماعی قرار دهند. (فرهنگ سنتی غیر غربی)
- مفهوم فرد که در غرب مدرن ظهور کرد بیشتر یک مفهوم ارزشی بود تا واقعی یعنی به تدریج آشکار شد که جدایی کامل از اجتماع و طبیعت غیر ممکن است.
- فرامدرن ها نیز به وابستگی و روابط متقابل بین افراد اعتقاد دارند.
- فضای شخصی یعنی فضایی که اطراف بلافصل بدن را در بر می گیرد، نامرئی و متحرک است، دیگران آن را بعنوان امتداد بخشی از بدن فرد تلقی می کنند. فضاسازی بین فرد و دیگران توسط ایجاد فاصله بین فضاهای شخصی آن ها قانونمند می شود.
- ادوارد هال روابط و فضاهای بین شخصی را به چهار دسته تقسیم کرده: صمیمی، شخصی، اجتماعی، عمومی
- ازدحام و جداسازی، هر دو نشانه های عدم دسترسی به سطح موردنظر حریم خصوصی هستند.
- فضای شخصی در عین انتزاعی بودن عینی نیز هست. یعنی افراد بر سر رعایت حد و حدود این فضا به توافق رسیده اند اگرچه در مورد روش رعایت آن نه.
- این فضا قطعهای از فضای خصوصی است که افراد هر جا می روند با خود حمل می کنند به همین دلیل به آن “قلمرو قابل حمل” می گویند.
- فضای شخصی مرز و مانعی است که فرد را از جهان بیرون متمایز و محافظت می کند (نشانه ای از کنترل و سلطه فرد بر محیط خود است) لایه ای دیگر از حریم خصوصی است که کمتر از فضای ذهن اما بیشتر از خانه خصوصی است.
- لایه های حریم خصوصی مانند تارهایی به دور انسان تنیده شده تا مقیاس های بزرگ تر و پیچیدگی های بیشتر گسترش می یابند تا از فرد حفاظت کنند.
- ابعاد فضای شخصی به عوامل متعددی: سن، جنسیت، تفاوت های فرهنگی، جایگاه فرد در اجتماع، میزان اعتماد به نفس، میزان استقلال و یا آسیب پذیری و ترس بستگی دارد.
- اندازه فضای شخصی توسط دو عملکرد تعیین می شود: حفاظت از دیگران- ارتباط برقرار کردن با دیگران
- افراد در این موارد فضای شخصی بزرگ تری برای خود قائل می شوند: در اتاق های کوچک تر یا باریک و دراز- مردان در اتاق هایی با سقف کوتاه- وقتی در گوشه اتاق قرار می گیرند تا در وسط آن- وقتی نشسته اند تا ایستاده- وقتی داخل فضای بسته هستند تا بیرون- در شرایط شلوغی و ازدحام تا خلوتی. این انتخاب ها تفاوت در میزان امکان فرار از محیط در مواقع ضروری را نشان می دهد یعنی اگر امکان فرار باشد فضای شخصی کمتری اشغال می شود.
- واکنش به تجاوز به حریم شخصی متغیر است. اگر از کنار به فرد نزدیک شوند واکنش کمتری نسبت به این که از جلو به طرف او بیایند نشان می دهد.
- فضای شخصی همراه با افزایش سن ایجاد می شود و گسترش می یابد. بتدریج ضمیر از جهان بیرونی متمایز می شود.
- زنان نسبت به مردان اگر فضای شخصی شان مورد تجاوز قرار گیرد بیشتر مضطرب می شوند همین طور افراد مسن بیشتر از جوانان.
- مردان فضای شخصی بزرگ تری نسبت به زنان دارند و مردم معمولا فاصله بیشتری با مردان می گیرند.
- فضای شخصی، نهادی اجتماعی است. زیرا تعیین آن وابسته به عرف و هنجارهای جامعه و رفتار مناسب در مکانهای عمومی است.
- چندین نفر می توانند فضای شخصی خود را به اشتراک گذارند (دوستان در یک رستوران). فضای خصوصی مشترک= فضای گروهی.
- فضای شخصی بخشی از فرد را دربر می گیرد که در فقدان دیگران نمی تواند معنا داشته باشد. فضای شخصی جنبه ای از روابط بین شخصی است.
- تاکید بر فضای شخصی هم نشان فردگرایی و هم پیامد رشد آن است. در فرهنگ هایی که خود مختاری و استقلال فرد را پذیرفته اند قوی تر است.
- رشد مطالعات درباره فضای شخصی بعد از جنگ جهانی بخصوص در آمریکا به موازات فراگیر شدن حومه نشینی (برای دستیابی به حریم خصوصی بیشتر) بود.
- فضای شخصی افراد با حضور در خودرو گسترش می یابد و از فضای شخصی افراد پیاده بزرگ تر می شود اما ارتباط اجتماعی آن ها از ملاقات رو در رو به ارتباط صرفا بصری تقلیل می یابد. خودرو راهی است برای این که فرد حس اجتماعی بودن بدست بیاورد بدون این که واقعا اجتماعی باشد.
- فضای شخصی بخشی از مکان فرد در فضای اجتماعی است. مکان فرد هم مکان در فضای کالبدی و هم موقعیت در فضای اجتماعی است و رابطه این دو مستقیم و دو طرفه است.
- بر اساس نظر بوردو فضای اجتماعی “شکلی از انواع موقعیت های اجتماعی در کنار هم” است. این فضا به صورت کنار هم قرار گرفتن واسطه ها (افراد، اشیا و …) فضای کالبدی را تشکیل می دهد. فضای کالبدی همان فضای اجتماعی تجسم یافته است.
- دیدگاه سوم شخص یعنی این که انگیزه های بدن و نیروهای اجتماع بر محتوای ذهن تاثیر می گذارد.
- فضای شخصی جزئی اصلی از قلمرو عمومی است زیرا افراد روابط خود را بر اساس حفظ فاصله مناسب شکل می دهند. بنابراین فضای شخصی همان قدر که برای حفظت بکار می رود برای برقراری ارتباط هم کاربرد دارد و همان قدر که بخشی از عرصه شخصی است به قلمرو عمومی هم مربوط است و همان اندازه که توسط میزان شخصی بودن تعیین میشود توسط ابعاد بین شخصی هم مشخص می شود.
مباحث آموزشی شهرسازی | کارشناسی ارشد شهرسازی | برنامه ریزی شهری | طراحی شهری
منبع: کتاب مجموعه مباحث مشترک برنامه ریزی و طراحی شهری کیمیا فکر بزرگ
انتشار مطلب ” فضاهای عمومی و خصوصی شهر | فضای شخصی بدن” ذکر منبع و دادن لینک بلامانع است.
دیدگاهتان را بنویسید