بررسی تطبیقی دو الگوی مجتمع مسکونی (متعارف و بلند مرتبه) | نمونه موردی مجتمع های مسکونی نور (سئول) و اسکان
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی در دهه های اخیر در ایران و به ویژه درشهر تهران، تأمین مسکن به یکی از مهم ترین مسایل کشور تبدیل شده است. در این راستا، تولید انبوه مسکن، به عنوان الگویی با مزایایی نظیر توجیهات فنی، اقتصادی و زمانی، مورد توجه جدی قرار گرفته و مجتمع های مسکونی را می توان تجلی کالبدی ایده انبوه سازی مسکن در شهرها دانست. نکتهای که در بررسی روند ایجاد مجتمع های مسکونی در ایران و خصوصاً شهر تهران مشاهده میگردد اینست که همواره از توجه به اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی غالب مجتمع های مسکونی کاسته شده و اینگونه مساکن از ایجاد “محیط مطلوب” مسکونی فاصله گرفته اند.
تحقیق حاضر پس از تبیین روند ایجاد مجتمع های مسکونی در جهان، ایران و شهر تهران، به ابعاد و معیارهای برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته و برخی از این اصول را در دو نمونه از الگوهای متعارف و بلند مرتبه، بررسی تطبیقی می کند. در فرایند این بررسی، از نظرات ساکنان دو نمونه مورد مطالعه برای ارزیابی کمی و با کمک روش ارزیابی چند معیاری استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در مجتمع مسکونی متعارف مطالعه شده، محیط مسکونی مطلوب تری نسبت به نمونه بلند مرتبه فراهم شده است.
در فرایند امتیازدهی با کمک نظریات ساکنان، تراکم پایین و وجود فضای باز و سبز و اثرات آن بر کیفیت های کالبدی- فضایی محیط، باعث برتری امتیاز کلی نمونه متعارف نسبت به بلند مرتبه گردیده است. این مسأله، لزوم رعایت اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی را روشن مینماید.
در ساخت مجتمع های مسکونی، رعایت اصول شهرسازی و ایجاد فضایی مناسب برای زندگی و تأمین خدمات و تسهیلات برای ساکنان آنها می تواند فضاهای جدید را به محیط های مسکونی مطلوب تبدیل کند.
دیدگاهتان را بنویسید